- مویه گر
- نوحه کننده، زاری کننده،
برای مثال مویه گر گشته زهرۀ مطرب / بر جهان و جهانیان مویان (انوری - ۷۰۳)
معنی مویه گر - جستجوی لغت در جدول جو
- مویه گر
- زاری کننده نوحه کننده: (پای نا خوانده رسید و نفر مویه گران و ارشیداه کنان راه نفر بگشایید،) (خاقانی. سج. 161)
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
ساینده فلز و سنگ قیمتی خرد کننده احجار کریمه و فلزات
آن که دارای روش و طریقه است، معشوقی که به همه فنون عاشقی آگاه است و ناز و کرشمه به کار برد، حیله گر
کسی که کاسه و کوزۀ گلی می سازد
مایه دار، مال دار، سرمایه دار، باشکوه، ارزشمند
گریان، کسی که گریه کند و اشک بریزد، اشک باران، گرینده، گریه ناک، گریه مند، اشک ریز، اشک فشان، باکی، اشک بار
دارای ناز و عشوه، شیوه کار، شیوه باز، کنایه از معشوق دارای ناز و عشوه
کسی که کوزه سازد
گریه کن گریان: قهقهه و های های ساخته جفت خنده پرداز و گریه گر ماییم. (ظهوری)
دولتمند و مایه دار و مالدار
کسی که بدن مرده را مومیایی کند
نیوه گر نوحه خوان
بمهمانی خواننده بشارت دهنده بضیافت: (طایفه ای... از مخدرات اشراف مهاجر و کد بانوان سادات انصار در آمدند نزد پیامبر صلی الله علیه و آله)، . . گفتند: یا رسول الله دعوتی است. روی پوشیدگان روسا و اشراف جمعند. این چشم و چراغ (فاطمه علیها السلام) را دستوری ده (دستور باش) تا مجلس افروزی کند... آن نوید گران جامهاء فصفاص پوشیده) سنائی. مقدمه حدیقه. چا. مد. 35)
نوحه کننده
آنکه آلات رویین سازد صفار، آنکه ظروف فلزی را سفید کند
رگ بسیار باریک